شاید نگاه درختان توت به پیرمردی باشد که با حسرت دست دراز می کند تا توت بخورد اما دست لرزانش به شاخه ها نمی رسد؛ درخت می گوید کاش در توتستان بودم تا پیرمرد با نوه ها و فرزندانش دور هم جمع می شدند و با هم درخت توت می تکاندند...