یکشنبه ۰۲ مهر ۱۴۰۲
اخبار اصفهان
سرتیتر اخبار
چاپ خبر
10:33 - 1402/06/14

منبرهای محرم ۱۴۰۲ آیت الله احمد کلباسی (شب پنجم)؛

ادامه موانع گفتگوی حکیمانه +مسئولیت مضاعف اهل دین

یکی از اسباب هدایت گفتمان است. گفتگوی حکیمانه می تواند ما را از خیلی از فتنه ها و دام ها نجات دهد. در خانواده بین زن و شوهر، هم بین پدر و فرزند و مادر و اولاد، و هم بین دو دوست، بین دو شریک. گاهی حرف ها را مردم در دلشان نگه می دارند و تبدیل به یک عقده میشود، گلویشان را فشار میدهد...

به گزارش خبرنگار ندای اصفهان، متن زیر پیاده سازی شده منبر دهه اول محرم ۱۴۰۲ آیت الله احمد کلباسی اشتری است که در مسجد رکن الملک اصفهان ایراد شده است و به مخاطبین عزیز تقدیم می شود.

مدت زمان سخنرانی: ۴۰ دقیقه

برای دریافت سخنرانی شب‌های دیگر اینجا را کلیک کنید.

***

شب پنجم

بسم الله الرّحمن الرّحیم، الحمدلله رب العالمین، بارئ الخلائق اجمعین، باعث الانبیاء والمرسلین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد، صلی الله علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.

هدیه کنید به پیشگاه بقیه الله الاعظم امام زمان روحی له الفداء و همه باهم صلوات دیگری بفرستیم.

 

اجل؛ نگهبان انسان

عباس، عموی پیغمبر است. ده پسر داشته، بعضی از اینها در حوادث مختلف سقوط کردند از نظر شخصیت و منش اخلاقی، بعضی هایشان هم خوب ماندند. اگر می گویند ابن عباس مفسر قرآن بوده، شاگرد امیرالمومنین بوده، معمولا مراد و مقصود عبدالله بن عباس است.

آقای عبدالله بن عباس می گوید که در مصر وارد شدم، خبردار شدم که عمرو عاص مریض است. رفتم عیادت عمرو عاص. حالا این را بر عبدالله بن عباس شما خرده نگیرید که چرا ایشان به عیادت یک منافق کوردلی رفته که در آن همه جنایت و خیانت حضور داشته، شریک بوده، سردسته بوده. گاهی در لای برگه های تاریخ، نکات عبرتی هست که آن نکات عبرت باید منتقل بشود.

می گوید رفتم عیادت عمروعاص، دیدم درحال احتضار است، احوالش را پرسیدم. گفت روزگاری گذراندم درحالی که دنیای خودم را به یک قدری اصلاح کردم ولی آخرتم را خراب کردم. و اگر مطلب برعکس بود، یعنی یک قدری به دنیای خودم توجه نکرده بودم و آخرتم را آباد کرده بودم، الان رستگار می شدم. گفت الان گویا گلوی من را فشار می دهند و بین آسمان و زمینم، نه می توانم بالا بروم و نه سقوط می کنم. یعنی حال احتضار را دارد ترسیم می کند.

بعد عمروعاص به همین آقای عبدالله بن عباس گفت که من را موعظه کن. ابن عباس گفت هیهات، موعظه حالا برای تو سودی دارد؟ فایده ای دارد؟ تو مرگ را با چشم خودت دیدی، حالا موعظه می خواهی بدبخت؟ چطور می توانی تو جبران گذشته ات را بکنی؟ عمروعاص گفت که ای کاش من سی سال پیش مرده بودم، من دنیای معاویه را اصلاح کردم ولی دین خودم را فاسد و خراب کردم. دنیا را انتخاب کردم و آخرت را از دست دادم و در کوری و ضلالت خودم قدم زدم.

ابن عباس می گوید که در آخری که می خواستم پا شوم از خانه عمروعاص بیرون بیایم، گفت خدا رحمت کند علی بن ابی طالب را که می گفت: حرس المرء اجله. حرس، یعنی نگهبان، نگهبان انسان، اجل اوست. یعنی اگر هرکس اجل را در کمین خودش ببیند، چه بسا زندگی اش را نمی بازد. دارد از قول امیرالمومنین نقل می کند که مردم خیلی هایشان اجل را نمی بینند. اگر اجل را ببینند، آن اجل را به عنوان نگهبان مراقبند.

ما بحث مان این است که یک عده، دنیا و آخرت خودشان را باختند. یک شب از شبث بن ربعی گفتم، یک شب از اشعث بن قیس کندی گفتم. و بعضی کسان دیگری که در گذر تاریخ، جزء مومنین آمدند ولی مومن نماندند. حالا یا هی ملوّن شدند و رنگ به رنگ شدند. یا در برهه ای از زمان دچار باخت شدند.

 

عقده و فشارهای روحی، نتیجه عدم گفتمان

عرض کردم یکی از اسباب هدایت گفتمان است. گفتمان حکیمانه می تواند ما را از خیلی از فتنه ها و دام ها نجات بدهد. هم در خانواده بین زن و شوهر فرهنگ گفتمان باید احیا شود، هم بین پدر و فرزند و مادر و اولاد، و هم بین دو دوست. بین دو شریک. گاهی حرف ها را مردم در دلشان نگه می دارند، حتی بین دو همسایه. حرفها را در سینه شان حبس می کنند، می شود یک عقده، گلویشان را فشار می دهد. آن از آن خبر ندارد، جواب آن را نمی داند. آن دردِ دل این را نمی داند. و از درون هم خودشان را متلاشی می کنند، هم برای خودشان دشمن می سازند، بدون اینکه بروند به عرصه ی گفتمان.

اگر فرهنگ گفتمان و گفتگوی حکیمانه، راه بیفتد، بسیاری از دعواهای خانواده ها حل می شود. بسیاری از گمراهی های فکری حل می شود. طرف می رود در شبکه ی مجازی، یک شبهه ای را می خواند، این شبهه در گلویش گیر می کند، در فکرش چراغ قرمز چشمک زن می شود، ولی به آن بها نمی دهد که خب حالا این شبهه را من گرفتم، جوابش چیست؟ نمی رود با یک کارشناس دینی حرف بزند. بعد می بینید شبهه ی دوم و سوم، چهارم و دهم، کم کم می شود یک غده ی چرکین بدبینی نسبت به آموزه های دینی و بعد کم کم برای خودش این را می پذیرد که دین و دین داران، عالمان دینی، ما را گمراه کردند. و آرام آرام از جرگه ی دین داران خارج می شود.

یا فرض بفرمایید عروس خانم یک اشکالی به ذهنش می رسد، این را نمی رود بگوید. برای خودش بغض و کینه می کند، این بغض و کینه را شروع می کند عکس العمل منفی دوری از مادرشوهر، خواهر شوهر، از خانواده ی همسر ایجاد بکند، یک جایی، یکی دوتا سه تا ده تا برای خودش یک سازه ی منفی ساخته، و بعد دیگر حالا هرچه می خواهی بگویی بابا این ها این نبوده، نمی تواند دست بردارد و روح و روانش را تخلیه کند. فرهنگ گفتمان نمی گذارد این عقده ها و کینه ها به وجود بیاید. فرهنگ گفتمان نمی گذارد که این عقاید باطل، تحکیم پیدا بکند، محکم بشود، استوار بشود. فرهنگ گفتمان نمی گذارد که ناخالصی ها در بدن آدم، در فکر آدم، در روح و روان آدم رسوخ پیدا بکند. این لُبّ کلام گفتمان است.

لزوم رعایت دستورالعمل های گفتمان

اما این گفتمان یک دستورالعملی دارد، اگر دستور العملش رعایت نشود، فقط ما یک برنامه بگذاریم مثلا زن و شوهرها، دوشنبه به دوشنبه، فرض کنید ساعت ۸ شب، ۹ شب، باهم بنشینند حرف بزنند اما دستورالعمل گفتمان را نداشته باشند، جز اینکه از هم منزجر بشوند و نتیجه نگیرند، و به تعطیلی کشیده بشود، خاصیت دیگری ندارد. هرکاری ابزار خودش را می خواهد. ابزار گفتمان چیست؟ دیشب آیه ای برای شما خواندم، آیه ی ۸۳ سوره بقره، که خداوند در سوره بقره فرمود، نصف آیه اخلاق بود، نصف آیه احکام بود، وسط آیه دقیقا فرمود: «و قولوا للنّاس حسناً» مردم با مردم حسن حرف بزنید، نیکو حرف بزنید، خوشگل حرف بزنید، قشنگ کلمات را ادا کنید. قولوا للناس حسنا. با احسان، کریمانه، اخلاق، خوش گفتاری، بدون سوء ظن، بدون تهمت، بدون خرد کردن شخصیت، بدون چماق زدن بر سر طرف مقابل، بدون گفتن حرف های حساسیت زا حرف بزنیم.

قولوا للناس حسنا. رفاقت ها کم شده. جمع شدن ها مصنوعی شده. همین که بیایند دور هم، یک نهار بخورند بروند. همین که بیایند یک مراسمی طی کنند بروند. گاهی می بینید حتی در جلسه ی مهمانی، قدیم ها بچه ها چه بازی هایی می کردند. الان آن بچه برای خودش، سرش در گوشی خودش است، آن بچه هم سرش در گوشی خودش است. بزرگسال ها هم همین شده اند. زن و شوهرها هم گاهی همین شده اند. اینکه فرهنگ گفتمان نیست.

آیه ای که دیشب طرح کردم، خدا فرمود: «و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل» خدا با بنی اسرائیل پیمان بست، عهد گرفت ازشان، میثاق نامه امضا کردند، لاتعبدون الا الله، عبودیت غیر الله ممنوع. این توحید. زیرساخت گفتمان حکیمانه.

دوم، اخلاقیات، «و بالوالدین احساناً و ذی القربی و الیتامی و المساکین»، احسانتان را، نیکی کردنتان، نیکی هم اول با زبان است، بعد هم با اخلاق عملی است، بعد با انفاق است. نیکی کنید به والدینتان، به ذی القربی، خویشاوندانتان، به یتامی، یتیمان، والمساکین، به نیازمندان، وقولوا للناس حسناً، با مردم قول حسن حرف بزنید.

و اقیموا الصلاه و آتوا الزکاه، حالا رفت سراغ احکام. نماز به پا دارید، زکات بدهید، نماز و زکات اینجا چکاره است؟ اگر عبودیت نداشته باشیم، تعبد به خدا نداشته باشیم با نماز و زکات، اخلاق الهی در وجود ما ریشه دار نمی شود. واقیموا الصلاه و آتوا الزکاه، بعد خدا گله کرده از بنی اسرائیل و همه ی امت هایی که پیمان بستند، ثمّ تولیتم الّا قلیلا منکم و انتم معرضون، فرمود خیلی هایتان رویتان را برگرداندید و عهدتان را با خدا شکستید. یعنی گفتار حکیمانه را، اخلاقش را، توحیدش را، احکامش را زیر پا گذاشتید.

 

موانع گفتمان حکیمانه

بنابراین باید توجه کنیم اگر می خواهیم جامعه مان اصلاح بشود، این مطلب و این سیری که دارم می گویم باید بهش بها بدهیم. برای گفتار حکیمانه، موانعی در راه است. این موانع را من فهرست وار عرض می کنم، هرکدام را یک توضیح کوتاه می دهم، بعد یک آیه قرآن می خوانم و نتیجه گیری می کنم، عرضم را تمام می کنم.

۱. اعتیاد به رسانه ها

یک: اعتیاد به رسانه هاست. رسانه که می گوییم، از تلویزیون خودمان می گوییم که گاهی بی وقت آدم تلویزیون گوش بدهد، مثلا ما قرار گذاشته باشیم با خانم صحبت کنیم، حالا یک برنامه ویژه است، من می خواهم برنامه گوش بدهم، بزنم توی ذوق طرف مقابل. گوشی موبایل را دربیاورم، حالا شما دارید حرف هایتان را می زنید، اما من بگذار اخبار را هم رصد کنم، ببینم پیامی چیزی برایم نیامده!

بها بده به او. یک کسی آمده بود پیش من درباره ی مساله مهمی صحبت بکند. هی اللّهم صلّ علی محمّد، تسبیحش را هم می گرداند ذکر می گفت. گفتم بیانداز آنجا تسبیحت را. گفت طوری است ذکر بگویم؟ گفتم الان باید تمام توجه ات اینجا باشد، ما می خواهیم برای یک مساله مهم به یک نتیجه برسیم. ذهن من را درگیر کردن و اینکه نتوانم حرفم را بزنم، و ندانم تو چند درصد فکرت دارد کار می کند برای قبول یا عدم پذیرش این حرف، این چه ذکر گفتنی است؟ اعتیاد به رسانه، گفتار حکیمانه را خراب می کند.

۲. رفیق بازی و افراط در رفت و آمدهای فامیلی

رفت و آمدهای زیاد فامیلی و رفیق بازی و هر شبی، بعضی وقت ها حالا یک شب دو شب در هفته مثلا، یک کسانی با فک و فامیلشان رفت و آمد می کنند. خوب است. اما بعضی ها اینقدر رفت و آمد می کنند که هیچوقت به خودشان نمی پردازند، به خانواده شان نمی پردازند، به بچه شان و جوانشان نمی پردازند. هرشب بیرون اند. غلط است. خب وقتی برمی گردند دیگر رمقشان گرفته شده، دیگر باید بروند در رختخواب. بیرون هم مثلا یک فست فودی خورده اند و برگشته اند. این ها غلط است. یک وقت هایی من باید با جوانم صحبت کنم. یک وقت هایی باید با همسرم صحبت کنم. باید هم وقت قبلی بگذارم. وقت تعیین بکنم. دیشب عرض کردم تعیین وقت قبلی، سبب می شود که فکرها جهت پیدا بکند به اینکه مثلا ما که شام دوشنبه با فرزندمان، جوانمان، یا همسرمان می خواهیم صحبت بکنیم، چه ها می خواهیم بگوییم.

هفته ای یکبار نیم ساعت چهل و پنج دقیقه درباره ی زندگی، برنامه گفتمان داشته باشیم. درباره امور دینی گفتمان داشته باشیم. ما یک جلسه ی شام چهارشنبه ها -دوستان خیلی هایشان مطلع اند که اینجا تشریف می آورند-، پرسش و پاسخ گذاشتیم. بنده که می نشینم روی صندلی، طی چهل و پنج دقیقه، شاید سی تا سوال به من می رسد و بنده پاسخ می دهم. به این نتیجه رسیده ام که این جمعی که حضور پیدا می کنند برای جلسه ی پرسش و پاسخ، تقریبا هشت ماه هم ازش گذشته، یا نه ماه است الان این برنامه را داریم شام چهارشنبه ها، مگر وقت هایی که حالا مثلا یک مناسبتی باشد، آن هایی که می آیند فکر کرده اند که الان امشب که چهارشنبه است، ما چه بپرسیم، چه بنویسیم.

خب اگر همین جلسه را زن و شوهر بخواهند باهم داشته باشند، پدر و پسر بخواهند با هم داشته باشند، فکر می کنند که حالا من به بابایم چه می خواهم بگویم، بابا بگوید به پسرم چه می خواهم بگویم؟

۳. کمرویی و بی حرفی

یکی از موانع، کمرویی و بی حرفی بعضی مردهاست. خانم ها هم گاهی دچارند ولی خیلی درصدشان کم است. اما مردها بعضی هایشان حرف بزن نیستند. در قبال این ها ما می گوییم خانم، شما حرف بزن و مرد را به حرف در بیاور که آنچه که در نهاد و درون او هست، بیرون بریزد. حرفش را بزند. استخراج ضمیر پنهان بعضی ها سخت است، یعنی سنگین است. باید این قرار را بگذارند. آقا من حرفی ندارم، طوری نیست، شما جلسه را با خانم بگذار، شما جلسه را با پسرت بگذار، بالاخره در این حرف زدن ها شما هم راه می افتی.

۴. ترس از انتقادپذیر نبودن طرف مقابل

یکی از موانع دیگر، ترس از عصبانیت طرف مقابل به خاطر انتقاد است. ما قبلا گفتیم در گفتمان حکیمانه باید ما تلاش بکنیم صبر و حوصله داشته باشیم. اصلا ما کنار هم می نشینیم که به هم انتقاد بکنیم بعضی وقت ها. ضمن تشکر از زحمات شما، ولی من می خواهم این انتقاد را هم بکنم، شما حالا در قبال این انتقاد یک جواب بده. این جواب گاهی جواب واقعی من است، گاهی باز من یک جواب دیگری دارم. همین ها تخلیه می کند آدم را. بعضی ها به خاطر ترس از انتقاد، مواجه نمی شوند با گفتمان، یا وقتی انتقاد می شود عصبانی می شوند. غلط است. ترمز نفس را بکشیم. یکی از رمزهای موفقیت، مدیریت نفس است. در مدیریت نفس ما باید بتوانیم خودمان را مدیریت بکنیم.

۵. عدم وجود خلوتی برای گفتگو

یکی دیگر از موانع گفتار حکیمانه، این است که آدم خلوتی برای  صحبت نداشته باشد. زن و شوهر که خلوتشان فقط برای خواب نباید باشد. برای صحبت هم باید خلوت داشته باشند. دوتا دوست باید برای صحبت کردن، گاهی خلوت و تنهایی داشته باشند.

۶. ناامیدی از نتیجه بخشی گفتگو

گاهی می بینی می گوید حالا اینقدر حرف زدیم به کجا رسیدیم. اظهار ناامیدی از گفتگوهای قبل می کند. این هم غلط است. نباید ناامید بشویم. نباید فکر کنیم تاثیر ندارد. حالا جوان ما شده تحت سیطره ی شبکه های مجازی و منفی، یک عقاید غلطی در ذهنش رسوخ کرده. یک شبه با یک گفتگو اصلاح نمی شود. آقا ما ده بار با او حرف زدیم، ده بار حرف زدی، حرف زدن کریمانه را ده بار حرف زدی، ده بار دیگر و صدبار دیگر هم حرف بزن. اما سعی کن زمینه های رفاقت به وجود بیاید، در رفاقت با او حرف بزن. نه در دعوا و تندی. نه در زورمداری. تحکم فایده ندارد با جوان امروز. آقا نتیجه نمی دهد! حالا شما وظیفه ات را انجام بده. پدری بکن. شما خانم مادری بکن.

شما رفیق، رفاقت یادت نرود. آقا با یک کسی می رفتیم شب های جمعه دعای کمیل گلستان شهدا، حالا او کجاست من کجا. من هنوز دارم دعا کمیلم را می روم، این رفیق ما مثلا فرض کن می رود دنبال عیاشی و رفیق بازی های منفی. باشد، باز هم پنجشنبه ها به او زنگ بزن بگو می آیی برویم؟ نه بابا حال نداریم، حوصله داری تو هم. حالا بیا برویم یک شب، خیلی خب یک شب بیا برویم با هم حرف بزنیم. دعای کمیل نیا، شهدا نیا، هرجا تو گفتی بیا برویم با هم حرف بزنیم. این را می گویند گفتار حکیمانه. البته گفتیم قبلا گفتار باید از روی علم هم باشد. یعنی پشتوانه ی مطالعه، علم، این ها را هم داشته باشد.

۷. عدم رعایت بهداشت دهان و دندان

بعضی وقت ها رعایت بهداشت دهان و دندان نمی شود. طرف می آید با یکی صحبت کند یا به خصوص زن و شوهر، بوی تعفن دهان و دندان، طرف مقابل را رنجیده خاطر می کند. این ها گاهی به چشم نمی آید ولی تخریب کننده است. دیگر حالا هرچه هم بخواهیم تاثیر بگذاریم، نمی شود.

***

خلاصه فرهنگ گفتمان را باید زنده کرد، و در فرهنگ گفتمان باید حق پذیر بود، حق جو بود. اگر این اتفاقات بیفتد، برکت دارد، اگر این اتفاقات نیفتد، آرام آرام می بینید فرهنگ گفتمان، آن اثری که باید بگذارد، نمی گذارد. این ها هم که من دارم می گویم تقریبا همه تان می دانید. بلکه همه مان می دانیم. ولی در عمل ضعیفیم. خودم فکر نمی کنم چیز نوی صد درصدی گفته ام، ولی این را توجه کنید در آن آیه ای که برایتان خواندم که خدا فرمود: وانتم تعلمون؛ شما بعضی هایتان خلاف می کنید درحالی که می دانید.

 

مسئولیت مضاعف اهل دین

یک آیه می خواهم امشب برایتان بخوانم، برای زنان پیغمبر، آیه ۳۰ و ۳۱ سوره احزاب است. به زنان پیغمبر می فرماید که بدانید حسنه ی شما دوبرابر است، گناه شما هم دو برابر است. چرا؟ چون شما زیر منبر پیغمبر، در خانه ی پیغمبر، پای گفتارهای رسول اکرم، مکرر حرف شنیده اید، شما مسئولیت تان خیلی بیشتر است. بعد هم می فرماید اگر شما در مسیر حسنات قدم بردارید، اجرتان دو تا اجر است و پاداشتان عجیب است. گوش کنید، آیه را برایتان می خوانم، یک دو سه نکته از آیه می گویم، و عرضم را تمام می کنم.

«اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم، یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ ۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا ۞ وَمَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا»

توجه بفرمایید، یا نساءالنبی، ای زنان پیغمبر، این معنی اش این نیست که این حرفها برای زنان پیغمبر است برای بقیه نیست، برای همه است. ولی چون زنان پیغمبر بیشتر از دیگران شنیده اند حقایق را، مسئولیت شان هم بیشتر است. -بعضی ها می گویند آیه حجاب که گفته یا نساء النبی، مثلا زنان پیغمبر، اینطور، می گویند حجاب برای زنان پیغمبر بوده. چه حرفیست؟ این مغالطه است. زنان پیغمبر به عنوان شاخص گفته شده، البته همه ی آیات حجاب هم خطاب به زنان پیغمبر نیست. می گوید ونساء المومنین. زنان مومنین هم باید مثل همین عمل بکنند.-

حالا اینجا، یا نساء النّبی، زنان پیغمبر، من یأت منکن بفاحشه مبینه، هرکس از شماها یک زشتی آشکار انجام بدهد، یضاعف لها العذاب ضعفین، یضاعف، دوبرابر می شود، مضاعف شدن، می فرماید دو برابر می شود برای این زن، عذاب، ضعفین یعنی ضرب در دو می شود. و کان ذلک علی الله یسیرا، این کار برای خدا ساده است. یعنی نگوییم خدا ظالم است. خدا ظالم نیست. می گوید تو در مکتب پیغمبر حرف های بیشتری شنیدی، بیشتر قانع شدی، بیشتر معجزات دیدی. و من یقنت منکن لله و رسوله، یقنت از قنوت، این دست به رو گرفتن و قنوت خواندن در نماز، یعنی تواضع، قنوت تواضع بنده است در مقابل معبود خودش. می فرماید و من یقنت منکن لله و رسوله، هرکس تواضع کند از شما زنان برای خدا و برای رسولش، و تعمل صالحاً، عمل صالح انجام بدهد، نوتها اجرها مرتین، اجرش دو برابر داده می شود.

و اعتدنا لها رزقا کریما. رزق کریم یعنی چه؟ شنیدید می گویند با کریمان کارها آسان شود؟ درِ خانه ی کریم بروی، یک نان بخواهی، دو تا نان می دهد. درِ خانه ی غیرکریم بروی، یک نان بخواهی نصف نان می دهد، ربع نان می دهد. و اعتدنا لها رزقا کریماً. ای زنان پیغمبر، خدا برایتان رزق کریم قرار داد. یعنی از آن طرف هم وقتی در مسیر صلاح آمدید، در مسیر عمل صالح قرار گرفتید، خدا این طور با شما معامله می کند.

زنان پیغمبر چطور می توانند به این حسنه ی مضاعف، حسنه ی دو برابر (اجرها مرتین)، برسند؟ خب باید غنیمت بشمارند. پیغمبر که به خانه می آید، از او درس بگیرند. فرهنگ گفتمان باید راه بیافتد. در همان خانه ی پیغمبر، هم بالشی پیغمبر، دو تایشان کسانی می شوند که در قرآن لعن می شوند. همه تان می شناسید، دختر فلانی و فلانی. بعضی ها هم مثل ام سلمه و مثل خدیجه ی کبری و بعضی دیگر، آن طور، مثل خانم زینب بنت جحش، و بعضی دیگر، این ها همه شان هم همزمان نبودند. بعضی هایشان اینقدر رتبه می گیرند. این فرهنگ گفتمان است.

 

مقدمه ای برای ذکر مصیبت…

خدا به ما توفیق بدهد، درک بدهد، بتوانیم ان شاء الله در مسیر دین خدا ثابت قدم بمانیم. جزء باخته ها نشویم. جزء سوخته ها نشویم. بعضی ها پارسال بودند، امسال نیستند. یک عده که نیستند، فوت شدند. یک عده مریضند. خدا مریض هایشان را شفا بدهد، آن هایی که فوت کردند خدا رحمتشان کند. منظور من هم فقط این مسجد نیست. مجالس امام حسین(ع). ولی بعضی ها هم سوخته شدند. دیگر دعوت نامه برایشان نمی رود. بعضی ها هم پارسال سوخته بودند، امسال دعوت نامه برایشان رفته، می آیند زیر خیمه ی امام حسین(ع) می نشینند. قابلیت ها را خودمان هم باید افزایش بدهیم. لیاقت ها را نگذاریم کشته بشود. نشانه ها خیلی زیاد بوده  و هست، هر زمانی برای خودش.

امیرالمومنین(ع) داشتند می رفتند صفین، در مسیر صفین با همین ابن عباس (یعنی آقای عبدالله بن عباس)، پسرعمویشان، در خیمه نشسته بودند، خب بین راه، یک کله که نمی رفتند از کوفه تا شام، جنگ صفین نزدیک دمشق بوده. حضرت بین راه مثلا فرض کنید سه چهار روز، سه روز از کوفه گذشته بودند، یک جا استراحت کرده بودند. در خیمه ای که سرپا شده بود، شروع کردند زدند زیر گریه. ابن عباس گفت یا امیرالمومنین چرا گریه می کنید؟ گفتند اگر تو می دانستی این سرزمین، چه سرزمینی است تو هم مثل من زار زار گریه می کردی. ابن عباس گفت آقا چه سرزمینی است؟ گفتند حالا بگذار بخوابم. حال ندارم. ولی می گوید آقا اینقدر گریه کردند بلند بلند، که اشک هایشان روی پیراهنشان ریخت، روی سینه شان ریخت.

می گوید امیرالمومنین(ع) خوابیدند، مثلا یک ساعتی خوابیدند. بعد بیدار شدند. باز زدند زیر گریه. گفتم آقا حالا برایمان می گویید که چرا گریه می کنید؟ فرمودند ابن عباس، در خواب دیدم که این نخل هایی که اینجا هستند، از اینجا خون می جوشید. ابن عباس مردان سفیدی، سفید پوشی، با شمشیرها در آسمان داشتند می گشتند. این خونی که از سر نخل ها می جوشید، اینجا را یک دریای خون کرده بود. در این دریای خون، حسین من دست و پا می زد. ابن عباس، حسین من استغاثه می کرد، کمک می خواست، این مردان سفید پوش، حسین من را دعوت به صبر می کردند.

امام فرمودند بپرسید اینجا کجاست؟ گفتند آقا کربلاست. آنقدر امیرالمومنین(ع) گریه کردند، ابن عباس می گوید صورتشان را آقا بر زمین گذاشتند، آنقدر اشک ریختند که زیرچشمانشان خیس شد… (شروع روضه)

انتهای پیام/

برچسب‌ها: , , , , ,

مطالب مرتبط

نظر شما
نام :

ایمیل :

از درج کامنت های توهین آمیز معذوریم
متن کامنت :
 

10 − 4 =



ثبت نام دوره جامع آموزش خبرنگاری «راوی»
ثبت نام دوره جامع آموزش خبرنگاری «راوی»
ثبت نام در موسسه تحقیقات علوم اسلامی علامه کلباسی
ثبت نام در موسسه تحقیقات علوم اسلامی علامه کلباسی
 توانبخشی کوشا/ با مجهزترین امکانات 09134126065
توانبخشی کوشا/ با مجهزترین امکانات 09134126065
پایگاه خبری رهیافته
پایگاه خبری رهیافته
آموزش سواد رسانه به کودکان- خرید کتاب قصه های کرمیلو
آموزش سواد رسانه به کودکان- خرید کتاب قصه های کرمیلو
اصفهان شرق
اصفهان شرق
تبلیغات در مردمی ترین سایت استان اصفهان؛ 09132706715
تبلیغات در مردمی ترین سایت استان اصفهان؛ 09132706715
به توان تشکیلات! (کتاب تقدیرشده منتقدین) 09132706715
به توان تشکیلات! (کتاب تقدیرشده منتقدین) 09132706715