در صحنه ای از فیلم «غریب» سرهنگ ایرج نصرت زاد خطاب به شهید محمد بروجردی می گوید: «من حرف عطاریان رو گوش نمی کنم، مماشات هم نمی کنم، می روم بچه های گردان را از شهر رد کنم ما رو برای سرخم کردن تعلیم ندادند.»
حسین الله کرم که در زمان جنگ از نیروهای لشکر ۲۷ محمد رسول الله بود، خاطره خود را از جبهه مطلع الفجر در سال۱۳۶۰ در غرب کشور چنین نقل می کند:
«عمده نیروهای ما در جبهه مطلع الفجر به تفنگ ژ-۳ مسلح بودند و نیروهای بسیجی احمد (متوسلیان) و همت هم عمدتا سلاح سازمانی شان تفنگ هجومی کلاشینکف بود. وقتی عملیات شروع شد ما با قضیه عجیبی مواجه شدیم. در اوج درگیری جبهه مطلع الفجر وقتی درخواست مهمات دادیم؛ مشاهده کردیم که هر چه فشنگ کالیبر سبک برایمان فرستاده اند فشنگ کلاشینکف است! از آن طرف در عملیات محمد رسول الله احمد و همت هم هر چه مهمات سبک به دست شان رسید فشنگ ژ-۳ بود! …البته بعدا فهمیدیم که سرنخ این قضیه در دست عنصر مرموزی به نام سرهنگ هوشنگ عطاریان بوده است. این شخص آن روزها در جبهه غرب دست بالا را داشت و امر توزیع مهمات به واحدهای سپاه در غرب کشور هم زیر نظر او صورت می گرفت. (گلعلی بابایی، حسین بهزاد، همپای صاعقه (کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله)، چاپ چهارم ۱۳۸۷، ص۱۱۲)
مساله ای که در صحنه ای از فیلم سینمایی غریب هم به آن اشاره شده است. پاسداری با نام هدایت با اشاره به خرابی اسلحه های ارسالی می گوید:
«دستکاری حرفه ای است، نمی تواند عمدی نباشد، کار هر کسی که هست اسلحه را خوب می شناخته».
عطاریان در سال ۶۲ به اتهام عضویت در حزب توده و خیانت، دستگیر و اعدام شد.
انتهای پیام/