به گزارش ندای اصفهان، متن زیر برگرفته از فصل نهم کتاب «میسیولوژی» است(+) که توسط نویسنده و مترجم محترم سید جعفر هاتف الحسینی در اختیار ما قرار گرفته است.
استراتژی میسیولوژیکالی: الگویی برای یک کلیسای فرهنگی مسلمان
این مقاله از مقالات معتبر میسیولوژی به بیان مدل کلیسای فرهنگی مسلمان می پردازد، تا مسجد عیسی را در مناطق مسلمانان ایجاد کند. “بریزلن” از صاحب نظران و رهبر تیم میسیونری بوده است. این مقاله در سال ۱۹۹۶.م به چاپ رسیده است و متن زبان اصلی آن را می توانید از اینجا دانلود کنید.
در پایان ترجمه به نقد مختصری از این مقاله نیز پرداخته ایم.
الگویی برای یک کلیسای فرهنگی مسلمان
مایک بریزلن در سال ۱۹۸۸.م از دانشگاه دینی منونیت شرقی فارغ التحصیل شد. او و خانواده اش پنج سال در یک منطقه مسلمان آفریقایی مشغول خدمت بودند. مسئولیت های اصلی وی آموزش انگلیسی و رهبری تیم بوده است.
An International Review, Vol. XXIV, No.3, July 1996, pp 365-375
کلیسایی متشکل از افراد با پیشینه مسلمانی باید در محیط اسلامی متمرکز شود. این زمینه مندسازی باید عمیق تر از شکل عبادی با فرهنگ تطبیق یابد. باید سطح عاطفی، روانشناختی و کلامی جهان بینی را لمس کرد. کلیساها در این زمینه از فرهنگ مسلمان، باید نیازهای مؤمنان را برآورده سازند. کلیسا باید جامعه را در یک زمینه مسلمان شاهد پادشاهی خدا باشد. این مقاله یکی از چنین دیدگاه ها و مدلهایی را ارائه می دهد. این مدل سعی دارد هم انجیل و هم فرهنگ را به طور مساوی با یکدیگر تطبیق دهد. همانطور که از کلمات بر می آید، این مقاله نشان دهنده یک آغاز است نه نهایت.
در استراسبورگ فرانسه کلیسای جامع گوتیک وجود دارد که برجهای آن چند صد پا به سمت آسمان امتداد دارند. استراسبورگ در امتداد رودخانه راین در درّه راین واقع شده است. این دره پهن و بسیار مسطح با شیب کمی به سمت رودخانه است. با حرکت به استراسبورگ، شخص میتواند این کلیسای جامع را ببیند که از چند مایل قبل از ورود به شهر به سمت بهشت میرسد. تصور کنید که باید مانند قرنها پیش بوده باشد؛ در یک سفر یکروزه میتوان از فاصله دور کوههای آن را دید. آن روز هیجان انگیز است و حتماً باید بیشتر به آنجا مسافرت کنید، قبل از اینکه مسافتهای کوتاه را شروع کنید. باید به مکان دلا کاتدریل در مرکز استراسبورگ برای قدردانی از این شگفتی معماری گوتیک کامل آن بروید. باید با دقت به کارهای سنگی پیچیده و حجاری های زیبا نگاه کرد. فرد باید وارد کلیسای جامع شود تا به سقفهای طاق نگاه کند و هوای خنک را حس کند.
اما چه اتفاقی می افتد برای این کلیسای جامع زیبا؟ به معنای واقعی کلمه در حال نشست کردن در زمین است. استراسبورگ در طول کانال گسترده یک مرداب ساخته شده است. این کلیسای جامع به خودی خود در حال فروپاشی است. اما نباید نگران باشیم، فناوری مدرن در حال تلاش است که زیر بنای جدید را که در زمین فرورفته است، محکم کند.
امروز، ما هنوز یک سفر طولانی از یک کلیسای فرهنگ مسلمان داریم. با ادامه حرکت به سمت کلیسای متمرکز در بین مسلمانان آفرینش جدید، چه دیدگاهی را می بینیم؟ مطمئناً دیدگاههای معتبر دیگری نیز وجود دارد. اما این بینش که به سمت آسمان امتداد دارد، بسیاری از افکار و اهداف من را القا میکند. صدای عیسی در مناره بلند میشود و مؤمنان را به دعا در یکی از مساجد عیسی فرا می خواند.
Allaahu Akbar, Allaahu Akbar الله اکبر، الله اکبر
God is greater, God is greater خدا بزرگ است؛ خدا بزرگ است
I bear witness that there is من شاهد هستم که وجود دارد
nothing worthy of worship but God. هیچ چیز شایسته عبادت نیست جز خدا
I bear witness that Isa is the Word of God من شاهد هستم که عیسی کلام خدا است
Who sends forth the Spirit چه کسی روح را میفرستد
Proceeding from the command of my Lord. براساس دستور پروردگار من.
Isa the Messiah, His Word کلام او، عیسی مسیح
The ransom of all Ibrahim’s heirs فدیه همه، وارث ابراهیم
and our momentous sacrifice و فداکاری مهم ما
Raised to Allah بلند شده به سوی الله
As a warning of the day of meeting به عنوان هشدار دهنده روز ملاقات
That He might put away our evil-prone flesh گوشت مستعد شر ما را دور کنید
and bring a new creation; و برای ایجاد جدید
Even righteousness by faith alone. عدالت فقط با ایمان
Hasten to prayer به نماز بشتابید
Hasten to real success عجله به موفقیت واقعی
Prayer is ready نماز آماده است
Prayer is ready نماز آماده است
Allah is greater خداوند بزرگتر است
Allaahu Akbar الله اکبر
Laa ilaaha ill Allah لا اله الا الله
(متن اذان مسلمان مسیحی.)
از آنجا که کلیسای جامع در استراسبورگ در حال فرو رفتن در زمین است و به دلیل نداشتن پایه مناسب، به واسطه وزن برجهای بلند خود به زمین رانده میشود، در می یابیم که برای حمایت از دیده ای برجسته ما به یک بنیاد محکم نیز احتیاج داریم.
بنیاد ما چیست؟
آیا این ۲۰۰۰ سال تاریخ و فرهنگ مسیحی، به ویژه از انواع اروپایی / آمریکایی است؟ آیا بنیاد ما مسیحیت انجیلی است؟ یا آیا این سنت فرقه ای ماست؟ با پولس میتوانیم بگوییم، “هیچ کس نمیتواند بنیادی به جز آنچه که قبلاً گذاشته شده است، که همان عیسی مسیح است” قرار دهد (اول قرنتیان ۳:۱۱). بنیادی که میتواند از دیدگاههای ما پشتیبانی کند، بنیادی که میتوانیم کلیسایی با فرهنگ مسلمانان بسازیم، عیسی مسیح است. پروردگار و ناجی ما، و او تنها است. تاریخ، الهیات و سنن ما بی ربط نیستند اما پایه و اساس نیستند. از نظر عملی این بدان معنی است که ما خودمان باید درک روشنی از اینکه عیسی مسیح کیست، داشته باشیم. در عین حال، ما نمیتوانیم به خودمان اجازه دهیم فراموش کنیم که او را در اختیار نداریم؛ او ما را در اختیار دارد. ما پروردگار او نیستیم؛ او پروردگار ما است!
میسیونرها، مقدسین مسن، متکلمان برجسته و متکلمان درخشان و مسلمانان با فرهنگ جدید مسلمانان به همان اندازه سوژه های او، فرد ساکن در پادشاهی خدا هستند. ما در حال ساختن پایه هایی هستیم که خودمان آن را بنا نکرده ایم. استوار و محکم بر پایه و اساس محکم ما، مسیح خداوند و آرمان به سمت چشم انداز بزرگ ما، کلیسا را میسازیم و می سازیم.
با اینحال، حتی در اینجا تنها ما نیستیم که کلیسا را بنا میکنیم، بلکه روح القدس معمار واقعی است. این “ساختمان کلیسا” است که هسته ی اصلی این مقاله را تشکیل میدهد.
لوئیس جی. لوزبتاک اظهار داشت که ما کلیسا را با سه نوع سنگ بنا میکنیم: یکی کتاب مقدس، راهنمای معتبر ما است. دوم میراث مسیحی ما است. ما نمی توانیم ۲۰۰۰ بار از تاریخ و سنت مسیحیان هر بار که وارد یک فرهنگ جدید یا نسل جدید میشویم، آن را کنار بگذاریم. سنگ سوم فرهنگِ محلی است که به کلیسای جدید رویکرد خاص میدهد. در حالی که ما کلیسا را میسازیم، این سه سنگ به سه قسمت مجزا از کلیسا تقسیم نمیشوند تا بتوان گفت: “در اینجا ما کتاب مقدس داریم، در حالی که سنت مسیحی را میتوان در اینجا مشاهده کرد و رنگ محلی کمی ما وجود دارد.
“اما این سه سنگ به طرز ماهرانه ای ساخته شده اند تا یک بنای منحصر به فرد را به جلال خدا بسازند. در درجه ی اول این “سنگ سوم” است که من به آن خواهم پرداخت. من از نظر ضرورت کار در بین مردم مسلمان آفریقا مینویسم.
کلیسا
من کلیسا را به عنوان یک جامعه ی پرستش پادشاهی تعریف میکنم. در حالی که اعمال عبادی اسلامی نسبتاً استاندارد است، اما اعمال مسیحی بسیار متفاوت است. در سراسر جهان میتوان شیوه های پرستشگری کاریزماتیک، مذهبی، غیررسمی و ساکت را در بین مسیحیان پیدا کرد. همانطور که دیوید شنک میگوید: “شکلها و اعمال عبادت ما از روحی که در آن عبادت میکنیم اهمیت کمتری دارند.” علاوه بر پرستش با هم، ما به یکدیگر وابسته میشویم؛ ما با هم یاری میکنیم. جامعه به ما پشتیبانی میکند و ما از دیگران پشتیبانی میکنیم. ما با هم اشتراک میکنیم تا نیازهای هرکدام را تأمین کنیم.
این جامعه ی پرستش نیز نماینده ی پادشاهی خدا است. این ارزشهای وارونه پادشاهی را در مرکز خود دارد. این جامعه ی اطاعت در غلبه بر گناه است. این جامعه ای است که به دنبال صلح و عدالت است و شاهد این موارد در جهان است و این جامعه ای است که میخواهند زندگی جدید خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. اغلب مباحث مربوط به زمینه مندسازی، بر پرستش تأکید میکند، اما کلیسا هر سه جنبه را نشان میدهد: عبادت، اجتماع و پادشاهی.
اسلام
من میخواهم به سه نهاد در اسلام بپردازم که مربوط به جنبه های عبادت، اجتماع و پادشاهی کلیساست. این مؤسسات مسجد، طریق و امت هستند. مسجد محل نماز است. نماز عمل و پرستشی اصلی در اسلام است. وقتی مسلمانان می پرسند: “آیا نماز میخوانی؟” اغلب به معنی” آیا شما خدا را پرستش میکنید؟” است. مسجد مکان اصلی عبادت در اسلام است. این مسجد همچنین ممکن است یک جایگاه اصلی در جامعه داشته باشد. مردم برای دیدار با دوستان به مسجد میروند. مردم در مسجد غذا میخورند و مسافران در آنجا می خوابند. افراد جامعه در مسجد تجربه دارند. اما بر خلاف مسیحیان و کلیسا، یک مسلمان برای نماز خواندن به هر مسجدی و اغلب به نزدیکترین آنها میرود. جمعه ها در هنگام نماز و سخنرانی ظهر، بیشتر مسلمانان مسجد مورد علاقه ی خود را برای حضور پیدا میکنند و به سخنان یک شیخ ترجیح میدهند که گوش دهند، اما مسلمان متعلق به مسجدی خاص نیست.
طریق
یک فرقه، پیروان یا مریدان یک صوفی یا شیخ شناخته شده اند.
Baraka در اصل به معنای برکت است، با این حال در تفکر عامه، قدرت معنوی را منتقل میکند. شاگردان، آموزه های شیخ ، روشها و اعمال او را دنبال میکنند. این افراد اغلب به خوبی مورد احترام قرار میگیرند و به عنوان مسلمانانِ مؤمن شناخته میشوند. آنها خودشان را با بعضی از برکتها مشغول میکنند. آنها اغلب با هم و به طور معمول با استفاده از برخی تکنیکهای صوفی مانند ذکر، عبادت میکنند. آنها غالباً لباس خاصی دارند.
طریق یک انجمن داوطلبانه، از افراد پیرو رهبر شناخته شده است. پیروان تشویق میشوند که در یک طریق حضور یابند و شرکت کنند. رفتن از یک شیخ به دیگری باعث دلسردی است. سطح مورد انتظار تعهد بالاست. این یک جامعه ی محلی و قابل تحقق از مسلمانان صادق است. امت، “دارالاسلام”/ خانه ی اسلام است.
بدروکاترگگا و دیوید شنک میگویند: جامعه مسلمانان “امت” خوانده میشوند. امت با هر جامعه دیگری متفاوت است. این مرکز متشکل از قبیله، ملیت، نژاد یا گروه بندی زبانی نیست. امت نام خود را از بنیانگذار یا رویداد نمیگیرد. امت جامعه خداست. او حقیقت مطلق جامعه است که زندگی و هستی است. زندگی و فعالیت های امت همه تحت هدایت قانونگذاریِ وی است. به همان اندازه، زندگی اعضای فردی امت، چه خصوصی و چه عمومی، تحت دستور قانونی خداوند است. این قانون خداوند است که باید در امت عالی باشد. آنچه خداوند برای جامعه مطلوب توصیف کرده است، باید همیشه خوب باشد و آنچه که او از آن نهی کرده است همیشه رد میشود. امت نمیتواند نفی، حذف یا لغو قانون الهی و نقشه های عالیه الله را مجاز سازد.
امت یک نهاد دینی، سیاسی و اجتماعی است. امت نیز از یک فرهنگ مشترک اسلامی تشکیل شده است. من فکر میکنم با اینکه نمونه ی خوبی از جامعه ی اسلامی است، میتوان گفت که این یک مفهوم اسلامی از پادشاهی خدا را نشان میدهد. شریعت (قانون مسلمانان) و اساس هدایت این جامعه، تحت هدایت خداوند است. لهجه بیشتر بر بیان محلی آن، بر جهانی بودن امت دلالت دارد.
نیازهای مؤمنان
انسان شناسی کاربردی، تحت تأثیرِ بحث های مربوط به زمینه مندسازی، حداقل در محافل انجیلی و بیشتر در شکلهای عبادت متمرکز است. ما باید فراتر از پدیده های سطحی از اشکال، به عمق بیشتری برسیم. از مقاله “مشاوره و راهنمایی معنوی در سراسر فرهنگ (۱۹۸۶.م)” از کتاب دیوید دبلیو آگسبورگر استفاده خواهم کرد: «درک خوب از ابعاد روانشناختی فرهنگ، منجر به نزدیک شدن به سطح جهانبینی می شود.» در این بخش، جنبه های جامعه کلیسا را در یک جامعه مسلمان آفریقایی بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.
نیاز به امنیت و آرامش
اکثر جوامع آفریقایی، از جمله مسلمانان آفریقایی، تحت کنترل اضطراب هستند. این بدان معناست که مرزهای اجتماعی و کنترل رفتار از طریق تحریم (جسمی یا معنوی) و ترس است. اسلام عناصر اضطراب را در جامعه مسلمانان آفریقا تقویت میکند. نیاز متناظر به امنیت جسمی و معنوی نیز وجود دارد. در جامعه اسلامی برکت در میان پیروان عادی، محوری است. بیل مسک میگوید: کلمه برکت در اصل از موقعیت یک شتر زانو زده در می آید و استراحت را تعیین میکند. این استراحت نیاز و هدف مسلمانان عادی است. “در دنیای فعالیت، استرس و آشفته، بسیاری از موجودات و قدرت آنها به نعمتهایی نیاز دارند که صلح را به ارمغان آورد.”
بسیاری از دانشجویان مسلمان آفریقایی قبل از امتحان اصلی، پیش یک شیخ میروند. آنها همچنین در وقت امتحان در انجام نماز روزانه خود وفادارتر میشوند. آنها در زمان امتحان اضطراب زیادی را تجربه میکنند و افزایش فعالیت دینی آنها کسب رضایت خداوند است.
در چنین شرایطی، امنیت، راحتی و استراحت، پیام اصلی ماست. عیسی میگوید، “بیایید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامش خواهم بخشید. یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا که حلیم و افتاده دل میباشم و در نفوس خود آرامش خواهید یافت؛ زیرا یوغ من خفیف است و بار من سبک.”(متی ۱۱: ۲۸-۳۰). کلیسای با فرهنگ اسلامی باید این امنیت را ارائه دهد و به روشی، کاملاً آرامش ایجاد کند. در چنین فرهنگی مخالفت شدید با انجیل، اضطراب بیشتری بر زندگی مسلمانان آفرینش تازه ایجاد می کند. امنیت و استراحت ممکن است در رشد کلامی جامعه مهم باشد. مهمتر از همه، کلیسا باید یک جامعه آرام باشد، نه یک جامعه تولیدکننده اضطراب.
نیاز به هویت و احساس ارزش
اوگستبرگر همچنین به این می پردازد که چگونه هویت و ارزش خود را می یابیم؟ آیا ارزش من در کسی که هستم ذاتی است؟ یا آیا احساس ارزشمند و قابل توجهی از طرف دیگران به من داده شده است؟ آیا من هویت یا هویت گروهی دارم؟ در جوامع آمریکایی و اروپایی، ارزش و هویت درونی ما، از کسی یا از کاری است که انجام میدهیم. اما در جوامع آفریقایی، ارزش و هویت از خانواده یا قبیله سرچشمه میگیرد. همانطور که به یک دوست مسلمان من گفته شد: “اگر همه، خانواده، همسایگان و غیره میگویند که شما یک دزد هستید، پس شما یک دزد هستید. اگر دزدی نکنید، مهم نیست.” اهمیت این جمله برای بحث ما از این واقعیت قابل مشاهده است که وی در رابطه با دیدارهای دوست من در یک اتاق مطالعه مسیحی و دوستی های وی با برخی مبلغان مسیحی، توسط عمویش به او گفته شده است.
علاوه براین، امت، جامعه مذهبی مسلمانان، نیز هویت فردی را در اختیار شما قرار میدهد. چگونه کلیسا میتواند سالکان یا مؤمنان در جامعه ای که تصمیم خود را برای پیروی از عیسی رد میکنند و همچنان به یافتن ارزش و هویت خود ادامه میدهند؛ به آنها کمک کند تا ارزش و هویت پیدا کنند؟ هویت مؤمنان باید دو قطب داشته باشد: فرهنگ مسلمانان و ایمان آنها به عیسی. کلیسا باید با مسلمانان تازه کار کند تا راه هایی پیدا کند که آنها، مؤمنان، بتوانند هویت خود را حفظ کرده و ارزش مثبت خود را در فرهنگ مبدأ مسلمان خود حفظ کنند. این یکی از اهداف اکثر تلاشها برای زمینه مندسازی در جامعه اسلامی است.
با اینحال، زمینه مندسازی تضمین کننده پذیرش نیست. تجسم، عالیترین نمونه زمینه مندسازی است، با این حال عیسی چنان با قاطعیت رد شد که او را مصلوب کردند. زمینه متناسب او، ارتباطی بود که بعد از رستاخیز او هزاران نفر باور کردند. مؤمنان همچنین باید بتوانند حس جدیدی از هویت و ارزش را در کلیسا پیدا کنند. برای اینکه مؤمنان جدید بتوانند هویت خود را حفظ کنند، باید در کلیسا اشکال فرهنگ مسلمانان حفظ شود.
فرهنگ اسلامی بستر گفتمان کلامی جامعه خواهد بود. اگر فرهنگ در جامعه کلیسا رعایت نشود، دو نتیجه احتمالی وجود دارد:
یک؛ تازه واردان، به اسلام باز خواهند گشت یا دو؛ آنها بیشتر و بیشتر به دنبال پیدا کردن هویت خود در فرهنگ غربی خواهند بود تا زمانی که کاملاً غربی شوند و از نظر جامعه مبدا خود بیگانه شوند. مؤمنان جدید، بسیاری از ارزشهای قدیمی خود را از دست میدهند، زیرا توسط کسانی که احساس ارزش خود را به آنها داده اند رد میشوند. بنابراین، ما باید برای این مؤمنین جدید ارزش قائل شویم. باید به آنها اجازه دهند تا در کلیسای فرهنگ اسلامی مشارکت کنند. آنها میتوانند در دریافت نقشهای جدید، ارزش جدیدی پیدا کنند. آنها میتوانند مطالعات کتاب مقدس را به عهده بگیرند. آنها میتوانند آهنگها، داستانها یا شعرهایی را درباره ایمان جدید خود بنویسند. بسته به بافت فرهنگی، امکانات متنوعی وجود دارد. خود مسلمانان آفرینش جدید، هویت و ارزش خود را در جامعه جدیدشان بازسازی و بازتعریف میکنند.
نیاز به پذیرش خانواده همانطور که پیش از این نیز به اختصار ذکر شد، مؤمنان جدید اغلب توسط خانواده های آنها طرد میشوند. این برای مردم از یک فرهنگ سنتی بسیار دشوار است. هویت و ارزش و جایگاه و نقش آنها توسط خانواده به آنها داده شده است. آنها بسیار آسیب پذیر هستند و بدون خانواده در معرض دید جهانیان قرار گرفته اند.
اوگستبرگر مینویسد: مردم در این جوامع ریشه در خانواده های خود دارند. در جدول، خانواده مسلمان “ریشه دار” آفریقایی را نشان می دهد. نمودار پایین یک خانواده معمولی غربی را نشان میدهد. اگر یکی از اعضای یک خانواده غربی با اتخاذ مذهبی متفاوت از خانواده، بینش خود را تغییر دهد، ممکن است باعث ایجاد برخی آشفتگی ها شود، اما این شخص در زیر “سقف” خانواده باقی می ماند. با این حال، اگر یک عضو خانواده “ریشه دار” آفریقایی مسلمان با تحقق یک ایمان جدید، همین فردیت را اعمال کند، این فرد از خانواده بیرون میرود و به کل طبیعت آسیب میرساند.
خانواده و فرد یکی هستند: از نظر روانشناختی تمایز جزئی است. چطور ممکن است یک فرد نسبت به ایمان خانواده، یک ایمان متفاوت داشته باشد؟ چگونه این فرد میتواند به خانواده خیانت کند؟ خانواده ها غالباً معتقدند که مؤمن جدید رشوه گرفته یا مبهوت شده است. چگونه دیگر میتوان این خیانت را توضیح داد؟
آیا خانواده میتواند به نوعی در زندگی مؤمن جدید گنجانده شود؟ شاید جشنها بتواند شامل آنها شود. این جشنها باید از نظر فرهنگی دارای اهمیت باشد تا خانواده ببیند فرزند یا دخترشان به خاطر روشهای غربی آنها را ترک نکرده است. این میتواند امنیت خانواده را تأمین کند. آنها مؤمن را رها نمیکنند. این جشن جایی برای پیامهای انجیلی نخواهد بود، اما اجازه میدهد این جشن غیر تهدیدآمیز باشد. آیا مؤمن میتواند در خانواده و آداب پیوند آن شرکت کند؟ به عبارت دیگر، آیا مسلمانان آفرینش جدید، باید در آیین سالانه (تعطیلات مذهبی مسلمانان) مسلمانان شرکت کنند؟ آیا باید در ماه رمضان روزه بگیرند؟ این وقایع بیشتر از روزه ها و جشنهای مذهبی است؛ آنها همچنین برنامه خاص خانوادگی دارند همانطور که ما (مسیحیان) تعطیلات ملی را جشن میگیریم، امیدوارم بدون اینکه تسلیم آیین مدنی شوند ـ که غالباً تبلیغی است ـ شرکت کنند. مؤمنان جدید ممکن است شرکت نکردن در این جشنها برایشان غیرممکن باشد و شرکت هم بسیار دشوار است (پارشال ۱۹۸۰: ۲۱۲).
شاید سؤال واقعی این نباشد که مؤمنان در این جشنها شرکت کنند، اما چگونه میتوانند بدون به خطر انداختن ایمان به عیسی در این جلسات شرکت کنند؟ در اطمینان دادن به خانواده ارزش واقعی وجود دارد. مسلمانان خانواده و مردم را با تفکر جدید رها نمیکنند.
این تغییرات اغلب به عنوان تغییر دین مشاهده نمیشود؛ زیرا ممکن است آن را ببینیم، بلکه به عنوان تغییر “مسلک” است. خیانت خالص و ساده است. آیا می توان این ترس را تسکین داد؟ پس از اطمینان، خانواده ممکن است برای یک شاهد آرام از اعضای خانواده که به یک مسلمان تازه متولد شده تبدیل شده باشد بدون اینکه خانواده و مردم آنان را ترک کنند. آیا این امکان وجود دارد که کلیسا میتواند یک عامل تجزیه خانواده باشد؟ عیسی این احتمال بسیار را پیش بینی کرد (لوقا ۱۲: ۵۲-۵۳). با اینحال، تجزیه خانواده هدفی نیست که باید جستجو شود. اما باید در نظر داشته باشیم که بعضی اوقات ممکن است اجتناب ناپذیر باشد.
نیاز به قدرت برای مقابله با اضطرابهای روزمره
یکی دیگر از نیازهای مؤمن به شیوه های عامیانه در بین مسلمانان عادی مربوط میشود. نیازهای آنها در حال بهبود است و راهنمایی برای آینده، بیشتر مسلمانان عام به خاطر این نیازها به شیخ یا رهبران معنوی روی می آورند. همین الان که این مقاله را مینویسم، خواهر یکی از دوستان به مدت یک هفته به دلیل بیماری در رختخواب است. تاکنون او را به پزشک نفرستاده اند، اما قرآن در طول شب و روز در حال خواندن است و شیخ بارها بازدیدکرده است. آیا عیسی میتواند او را شفا دهد؟ کلیسای فرهنگ اسلامی باید شفابخشی را به ارمغان آورد، کمک و راهنمایی از طریق روح القدس. این اعمال عامیانه بیشتر در شرایط ظلم و ستم رواج دارد.
اوگستبرگر (۱۹۸۶: ۲۹۵) میگوید: “شیطان شناسی به شدت در موقعیتهای اجتماعی که ساختارها سرکوبگر هستند وجود دارد، مؤسسات بی اثر هستند و امکانات رهایی و تغییر در دسترس نیست. “این شیوه ها غالباً نیازهای اجتماعی را برآورده می کند. به عنوان مثال فرقه زار[۳] [فرقه بر مبنای جن گیری در جنوب ایران هم هستند] که در شمال شرقی آفریقا متداول است، در درجه اول زنان متاهل در این جامعه مردسالارانه گرفتار این جریان میشوند. این راهی را فراهم می کند که زنان بتوانند همسر خود را الیتام کنند و نعمت ها و دارایی های مادی را با آرامش روح زار و از طریق جن گیری به دست آورند.
کلیسای فرهنگ اسلامی باید در “برخوردهای قدرت” درگیر شود. این امر با یک حضور معنوی واقعی سر و کار دارد. همچنین موارد اساسی ظلم و ستم وجود دارد، آزادی و عدالتی که کلیسا باید به آن بپردازد. دوباره با نگاه به فرقه زار، اگر روحیه زار از زن برداشته شود، مشکل اساسی زمینه ساز رابطه زن مظلوم و شوهر حل نمیشود. در درون خود، کلیسای فرهنگ اسلامی نمی تواند اجازه ظلم به مردم (از جمله زنان) را بدهد، اما باید شاهد رهایی در مسیح باشد. کلیسا همچنین باید جامعه دوست داشتنی را فراهم کند که افراد شفایافته از بیماری و از شر قدرتهای شر نیز بتوانند مراقبت و پشتیبانی لازم را دریافت کنند.
نیاز به دانش کتاب مقدس و پرستش
مسلمانان آفرینش جدید نیز به آموزه های کامل با فرهنگ و مرتبط با کتاب مقدس نیاز دارند. آنها نه تنها دانش کمی از کتاب مقدس دارند، بلکه در بیشتر زندگی آنها چیزهای منفی در مورد کتاب مقدس را آموخته اند. نیاز به همکاری دقیق بین مبلغان و مؤمنان است. مبلغ دارای دانش کتاب مقدس است و مؤمنان دانش فرهنگی دارند. این یک روش رساندن دانش کتاب مقدس به ذهن مؤمنان نیست، بلکه هر دو با هم کار میکنند و باهم خواندن کلام خدا را از منظر فرهنگی جدید یاد میگیرند. مؤمنان نمی توانند تنها با مطالعه ی کتاب مقدس زندگی کنند. آنها باید عبادت واقعی خدا را از طریق عیسی تجربه کنند و با پدر آسمانی خود دعا کنند.
جستجوگرانی که به طور جدی کنجکاو هستند، نیاز دارند که مسیح را ببینند که از نظر فرهنگی پرستش شود. فرهنگهای آفریقایی و مسلمانان اغلب دارای جشن هستند. به نظر میرسد اغلب ما آنها را از جشنهای آنها (یعنی آی دی) غارت میکنیم و در عوض هیچ جشن نمیگیریم. مبلغین اغلب میخواهند کریسمس و عید پاک را به عنوان جشنهای خانوادگی به روشی سنتی و متنی (احتمالاً همگرا) آمریکایی یا اروپایی ذخیره کنند. مسلمانان آفرینش جدید باید جشن خلقت جدید خود را جشن بگیرند. مؤمنان و جویندگان نیز به صبر ما احتیاج دارند (تیتر ۱۹۹۰: ۳۰۹).
تیتر درباره تصمیمگیری مدل آزمایشی در میان مسلمانان مینویسد: از نظر فرهنگی، تصمیمات یکبار و برای همیشه گرفته نمیشود، درحال حاضر، همانطور که ما تمایل به تصمیم گیری در مورد آنها داریم، این تصمیمات، آزمایشی است. ممکن است سالها طول بکشد تا یک مسلمان صمیمانه کاملاً نسبت به عیسی به عنوان خداوند و ناجی متمایل شود. شهادت شخصی توکومبو آدیرنو (۱۹۸۹: ۲۲۸-۲۳۰) تحقیقات تیتر را تأیید میکند. ما باید آماده باشیم تا با صبر و شکیبایی با مردم کار کنیم، زیرا آنها سفر معنوی شروع میکنند.
ما میخواهیم به طور خلاصه نیازهای مؤمنان و سالک ها را خلاصه کنیم. آنها نیاز به امنیت و استراحت، مکانی امن برای برآورده شدن و یک کلامی دارند که این نیاز را برطرف میکند. آنها باید در کلیسای فرهنگ اسلامی هویت و ارزش جدیدی پیدا کنند. آنها باید در کلیسا جامعهای پذیرش و رهایی بخش پیدا کنند که بتواند قدرت تاریکی را به چالش بکشد. آنها به کلیسا احتیاج دارند تا در صورت امکان بتوانند با خانواده خود روابط خود را حفظ کنند. آنها همچنین به مطالعه کتاب مقدس، پرستش معنی دار، جشن و صبر ما نیاز دارند. این لیست نیازها، جامع نیست.
کلیسای فرهنگ مسلمان
هدف از یک مدل زمینه مندسازی، تقلید از زمینه محلی نیست. کلیسا، به عنوان نماینده پادشاهی خدا، همیشه چیز جدیدی است که نظم قدیمی را میشکند. یک کلیسای متمرکز، کلیسایی است که در آن جدید به شکلی قدیمی شکسته میشود به گونه ای که خدا را در آن زمینه، جلوه میدهد. کلیسای فرهنگ اسلامی باید مطابق اینکه چگونه پادشاهی خدا را نشان میدهد ارزیابی شود و پروردگار خود در زمینه شاهد باشد.
اینکه چقدر کلیسای فرهنگ مسلمان از نظر یک کلیسای غربی شبیه است، بی ربط است. با این حساب ممکن است چندین مدل مناسب وجود داشته باشد. در مدل زیر سعی شده فرهنگ محلی، سنت مسیحی (از فرهنگهای دیگر) و شاهد کتاب مقدس به همان اندازه در نظر گرفته شود. استفان بوانز (۱۹۹۲.م) پنج مدل از الهیات زمینه مندسازی را مشخص میکند. این مدل در رویکرد محافظه کارانه خود با مدل مصنوعی او نزدیکتر است.
مدل کلیسای فرهنگی مسلمان
در این مدل از یک کلیسای فرهنگ اسلامی، “کلیسا” شبیه یک مسجد است. یک کلیسای خانگی به یک مسجد عیسی تبدیل می شود. تزئینات و اثاثیه ساده، شبیه به یک مسجد است. یک اتاق، نمازخانه و دیگری مربوط به یاران و عبادت غیررسمی تر خواهد بود. فراخوانی برای نماز (مشابه آنچه در ابتدای مقاله) مؤمنان را به سمت نماز و عبادت فرا میخواند. ممکن است نمازگزاران قبل از نماز، خود را به طور مرتب تمیز کنند. آنها میایستند تا نماز بخوانند و برای گوش دادن به تعالیم روی زمین مینشینند. (برای توضیحات بیشتر در مورد این مسجد عیسی به گوبل و مناجر (۱۹۸۹.م) مراجعه کنید.)
پارشال (۱۹۸۰: ۱۹۹-۲۱۰) نیز شیوه های عبادت مشابهی را برای پیروان عیسی شرح میدهد. اتاقی که بنا به رسم محلی نیز تزئین شده است، میتواند “جشن عشق” را بعد از زمان عبادت برگزار کند، که در طی آن می توانید شام خداوند را به اشتراک بگذارید.
این میتواند مکانی برای پرستش غیررسمی تر، مانند هر نوع اعمال صوفیانه یا سبکهای عبادی “محلی” باشد که مناسب باشد (مناسب بودن تصمیم مؤمنان در مشاوره با یک رهبر مبلغ یا آموزش دیده). عبادت اسلامی هم شرعی است و هم غیررسمی. کلیساهای فرهنگ مسلمان میتوانند به طور مشابه پرستش کنند، با این مراسم که براساس کتاب مقدس انجام میشود. زبانی که باید استفاده شود باید زبان مادری مردم باشد. استفاده از عربی برای غیرعرب مفید نیست. یکی از نقاط قوت ایمان مسیحی و ماهیت آن، ترجمه آن است (سن ۱۹۸۹: ۴۷).
رفیق اودین (۱۹۸۹: ۲۶۸) می نویسد که: قومگرایی، هر یک از مردم آنها را به این باور سوق میدهد که روشهای سنتی عبادت خود به نوعی واقعی تر و معتبرتر از روشهای افراد دیگر است. از آنجا که “ایمان به مسیح تغییراتی را می طلبد که بیشتر در سطوح معنا و بیشتر در سطوح شکل بیرونی انجام میشود”، زمینهمندسازی مربوط به عبادت متنی مرتبط هستند. پارشال (۱۹۸۹: ۲۵۴) همچنین نشانگر موفقیت آزمایشی زمینهمندسازی متناسب با عبادت است.
پیوستن به کلیسای فرهنگ اسلامی درحال پیوستن به طریق عیسی است و خود را متعهد به پیروی از عیسی میکند. این است که او را بهعنوان پروردگار و منجی قبول کنیم. مسلمانان باید به این نتیجه برسند که کلیسای فرهنگ اسلامی نیاز بهتعهدی برابر یا فراتر از یک طریق مسلمان دارد. روشهایی مانند لباس ویژه برای زمان عبادت ممکن است به برقراری ارتباط این سطح از تعهد کمک کند. تمایز بین سالکها و مؤمنان متعهد احتمالاً آشکار خواهد شد.
مانند بسیاری از طریق مسلمانان، طریق عیسی میخواهد ایمان خود را به اشتراک بگذارد، خبر خوبی که دریافت کرده است. این طریق عیسی یک فرقه اسلامی نیست و باید آموزش جهانی بودن کلیسا مورد تأکید قرار گیرد. یک کلیسا با فرهنگ مسلمان بالغ ممکن است تشویق شود که گاهی با دیگر مردم با پیشینه غیرمسلمان در کلیسا شرکت کند. آنها ممکن است مایل باشند نمایندگان را به جلسات بینالمللی مسیحیان، مانند کنوانسیونهای لوزان یا شورای جهانی کلیساها بفرستند.
مسلمانان جدید آفرینش اکنون شهروندان پادشاهی خدا هستند. حقوق و مسئولیتهای این شهروندی کاملاً در اختیار آنها است. تعلیمات و آئینهای مذهبی کلیسا باید به سلطنت عیسی در پادشاهی او بپردازد. نمیتوان انتظار داشت این طریق عیسی، اقلیت اندک در یک جامعهی اسلامی ، ارزشهای جامعه را وارونه جلوه دهد. بااینحال، کلیسای فرهنگ اسلامی همیشه باید تلاش کند تا به ارزشهای خداوند و پادشاهی او در جامعهای که خود را پیدا میکند، توجه کند. ممکن است بیان کلامی غیرممکن باشد. بااینحال، این ارزشهای پادشاهی هنگامیکه در میان مردم زندگی میکنند، بلندتر از هر مباحث کلامی هستند. التیام بخشیدن به تقسیمات قومی و بهبود بیماریهای جسمی و روحی، برخی از شاهدان واقعیت این پادشاهی جدید است که به جان مردم مینشیند. کلام و آدابورسوم کلیسا باید تفاوت بین اطاعت برای بهدست آوردن یا شایستگی نجات خدا و اطاعتی را که از نجات و فیض بیرون میآید حل کند.
کلیسای فرهنگ اسلامی زندگی خود را در عیسی مسیح جشن خواهد گرفت. بزها ذبح میشوند، کیک ها و چای ها نوشیده می شوند، وعده های غذایی نذز میشود، آهنگها خوانده میشود، داستانها گفته میشود، اشعار خوانده میشود. این کلیسا تولد عیسی، مرگ و رستاخیز او، آمدن روح و غیره را جشن میگیرد. نمادهای تقویم مسلمان را میتوان با معانی جدید – وقایع در زندگی مسیح یا تاریخ مربوط به کلیسا جشن گرفت. خانواده های مؤمنان حتی ممکن است در کنار مؤمنین جشن بگیرند و طعم واقعی جشن عیسی را به دست آورند و عبادت مسیحیان را تجربه کنند. امنیت و نیازهای آرامشبخش مسلمانان آفرینش جدید باید رعایت شود. مسجد، خانه عیسی میتواند مرکز فعالیت بشارت باشد.
خود مسلمانان آفرینش تازه شاهد در امتداد خطوط طبیعی روابط و ارتباطات بهترین بشارتگران هستند. میسیونر خارجی باید در کلیسای فرهنگ اسلامی مسلط باشد. نقش ما را به بهترین وجه میتوان به عنوان یاری و راهنمایی مدیریت کنند. شاید یک آموزش شبیه آموزش الهیات با پسوند (TEE) برای مؤمنان با استعداد به سرعت آغاز شود (پارسال ۱۹۸۰: ۱۷۵-۱۸۰). کلیسا میتواند مانند مسجد یک روز، در طول روز باز باشد تا مسلمانان و جویندگان جدید، مکانی برای دعا و مطالعه داشته باشند. کتاب مقدس و سایر مطالب مسیحی در دسترس است. معتقدین حتی ممکن است تصمیم بگیرند که با هم به طور غیررسمی غذا بخورند یا چرت بزنند. این کلیسای عیسی است.
نتیجه
ممکن است سنگ کلیسای فرهنگ مسلمانان تقریباً ریخته شود. ممکن است نیاز به شکل دهی و جلادادن خوب داشته باشد. این کار روح القدس است که در کلیسای فرهنگ اسلامی عمل میکند. ریختن این سنگ فرهنگی در ساختمان کلیسا، ساختن کلیسای جامع گوتیک یا یک سالن غربی در سرزمین مساجد و مناره ها است. این روش پیروزی است، اما آیا راه صلیب است؟ در پایان این کارآیی نیست که ما را به جستجوی یک زمینه مندسازی متمرکز تبدیل کند، از لحاظ فرهنگی، کلیسایی با فرهنگ مسلمان است، اما این وفاداری به یک خدا است که پسر خود را به عنوان فدیه فرستاد تا بمیرد تا همه ما بتوانیم زندگی کنیم.
***
یادداشت مترجم: بررسی این مقاله، نقد و راهکارهای مقابله
۱- در این مقاله قصد داشتم متذکر شوم مسیحیت تبشیری قصد نفوذ در مسجد دارد تا مساجد عیسی را جایگزین مساجد اسلامی کند و در این مساجد صدای اشهد انه عیسی کلمه الله از مناره ها جاری شود. این مقاله به توصیف مصداقی جنبش درونی پرداخته است.
۲- باید با دقت اسلام که به ما ارث رسیده است به نسل بعدمان منتقل کنیم و مواظب باشیم فریب دروغ های مسیحیت تبشیری را نخوریم تا هویت مساجد اسلام را تغییر ندهند.
[۳]. “found in Ethiopia, Eritrea, Djibouti, Somalia, Arabia, south and south-west Iran, Egypt and the Sudan.” Natvig, Richard (1987). “Oromos, Slaves, and Zar Spirits: A Contribution to the History of the Zar Cults”. The International Journal of African Historical Studies. 20 (4): 647–۶۶۸.
انتهای پیام/