ندای اصفهان- مترجم: مریم غازی اصفهانی
(دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات)
«تعارف» از مناسبت های پیچیده زبانی و فرهنگی در ایران است که برای جهانگردان ممکن است سردرگم کننده و حتی جالب باشد. در متن پیش رو توضیحات ولو مینا که مدتی میهمان ایران بوده است را می خوانیم.
این متن ترجمه ای است از مقاله زیر
Taarof – A Concept You Have to Know While Traveling in Iran
برای مشاهده متن به زبان اصلی اینجا را کلیک کنید.
***
تعارف – مفهومی که در سفر به ایران باید بدانید
نکتهای که در مورد تعارف وجود دارد این است که اگر با آن آشنا نباشید، میتواند شما (و مکانی) را در موقعیتی ناخوشایند قرار دهد. بسیاری از رفتارهای اجتماعی در ایران متأثر از سنت تعارف است که بهعنوان نوعی احترام، دربردارنده ادب است. این رفتار نوعی از ادب اغراقآمیز به شمار میرود.
اگر با مغازهدار یا راننده تاکسی مواجه شوید که پول شما را نپذیرد، نمونهای از تعارف در نقش است. باید چندین بار برای پرداخت اصرار کنید تا پول شما را بگیرند.
گاهی اوقات، ایرانیها ممکن است پیشنهاداتی بدهند، دعوت کنند یا چیزهایی بگویند که بیشازحد مهربانانه یا مؤدبانه باشد اما واقعاً صادقانه نیست. اینها هم تعارف است. اگر از میهمانان ایران هستید، توصیه میکنم این متن در مورد شیوه فرهنگی جالب ایرانیان را بخوانید تا از موقعیتهای دشوار یا سوءتفاهمها اجتناب کنید.
در اینجا توضیحات ولو مینا که مدتی میهمان ایران بوده را مشاهده میکنید:
نمونههایی از موقعیتهایی که ممکن است در ایران با آنها مواجه شوید در اینجا آمده و اینکه آیا چیزی که پیشنهادشده واقعی یا صادقانه است یا صرفاً بهعنوان بخشی از تعارف ارائهشده و درواقع قرار نیست پذیرفته شود:
۱) شما تازه سوار تاکسی شدهاید و راننده تاکسی، پس از ابراز خوشحالی از همراهی با شما و لذت بردن از آن، به شما میگوید که نیازی نیست هزینه سفر را پرداخت کنید و میگوید: «شما مهمان ما هستید، به ایران خوشآمدید!». آیا این تعارف است؟ بله این تعارف است، به راننده پول بدهید! این چیزی است که رانندگان به خود ایرانیها هم میگویند و ایرانیها همیشه میدانند که با «نه نه من میپردازم، بفرمایید پول» پاسخ بدهند.
ممکن است حتی ۳ یا ۴ بار اصرار کنید، اما حتی در آن زمان هم این تعارف است و باید به راننده تاکسی پول بدهید وگرنه او ناراحت میشود و بعداً خودش (و شما!) را به خاطر آن سرزنش میکند. اگر مغازهداری هم به شما پیشنهاد بدهد که چیزی را مجانی بگیرید یا پول آن را نپردازید… این تعارف است، باید هزینهاش را بدهید.
۲) در حین گشتوگذار با یک فرد مهربان آشنا میشوید و شما را برای صرف چای/شام/ اقامت رایگان با خانواده به خانه خود دعوت میکنند. آیا این تعارف است؟ شاید، اما احتمالاً نه… ابتدا، چند بار به آنها «نه» بگویید و ببینید بعد از ۳ بار امتناع چقدر اصرار دارند. به دنبال سرنخهای دیگری باشید. آیا فرد در حال حاضر وسط کار است یا پرمشغله است؟ آنها را مجبور نکنید محل کار خود را ترک کنند! (لغو مستقیم پیشنهاد تعارف برای یک ایرانی دشوار است… انجام این کار برای آنها بیشازحد بیادبانه است، بنابراین آنها خودشان را برای انجام یک پیشنهاد بهزحمت میاندازند حتی اگر واقعاً قصد آن را نداشته باشند).
بااینحال، بهاحتمالزیاد، آنها میخواهند شما را به خانه ببرند و خانوادهشان را ملاقات کنید – حضور شما یک سرگرمی جالب و خوشایند برای زندگی عادی آنها است! اما در ماندن خود زیادهروی نکنید- وقتی ماندن شما خیلی طولانی شود آنها به شما نمیگویند. اگر گاهی شما را به غذا دعوت میکنند، پیشنهاد خرید مواد غذایی را بدهید (بهتر این است که بدون درخواست پیشدستی کنید و مقداری مواد غذایی بخرید تا نتوانند رد کنند). ظروف خودتان را تمیز کنید، در برخی از کارها کمک کنید. روشهای دیگری برای پاسخگویی به مهماننوازی آنها بیابید.
۳) زمانی که با دوستان ایرانی در رستوران غذا میخورید، وقتی صورتحساب میآید اصرار میکنند که همه آن را پرداخت کنند. آیا این تعارف است؟ شاید. اولاً، اگر توانایی مالی دارید و دوستان ایرانی شما قبلاً با شما سخاوتمند بودهاند، باید اصرار کنید که کل صورتحساب را در پاسخ سخاوتمندی آنها بپردازید. بعد از آن شاید آنها امتناع کنند (اگر ایرانی مؤدبی باشند) و باز اصرار کنند که آنها پرداخت کنند. در این مرحله، به نشانههای دیگر توجه کنید تا بدانید چهکاری درست است… آیا این افراد ایرانی درآمد کمی دارند یا مشکل مالی دارند؟ اگر چنین است، به آنها اجازه ندهید هزینههای شما را پرداخت کنند، در صورت نیاز مکرر و شاید حتی اگر توانایی مالی دارید یا اگر قبلاً با شما سخاوتمند بودهاند، هزینه آنها را بپردازید. اگر آنها میتوانند آن را بپردازند… ۳ بار امتناع میکنند و شاید پیشنهاد پرداخت نصف صورتحساب را داشته باشند، به آنها بگویید که فرهنگ شما این است (اگر هلندی هستید، واقعاً جواب میدهد!). اگر آنها همچنان بارها و بارها اصرار میکنند، میتوانید آن را بپذیرید، اما پس از خروج از رستوران، پیشنهاد دهید آنها را برای بستنی بهجایی ببرید و هزینه آن را بپردازید. شما هم مهماننواز باشید!
۴) می گویید که دوست دارید زمانی که در ایران هستید کویر را ببینید. دوستان یا میزبانان ایرانی شما میگویند «اوه! اجازه دهید شما را به آنجا ببریم! ما میتوانیم فردا برویم.» آیا این تعارف است؟ بهاحتمالزیاد، اما شاید نه. به دنبال سرنخهای دیگر باشید – آیا آخر هفته (پنجشنبه/جمعه) نزدیک است (بنابراین کاری برای آنها وجود ندارد)؟ آیا آنها ماشین و وسایل مورد نیاز دیگری برای راهنمایی شما دارند؟ آیا واقعاً با آنها پیوند داشتید و فکر میکنید این روشی است که برای تمدید زمانی که با شما میگذرانند است؟ اگر چنین است، پس شاید منظورشان همین است، اما بعید است.
حداقل ۳ بار با اصرار امتناع کنید و ببینید آیا با هر دعوت متوالی، اصرار کمتری دارند یا خیر. اگر سطح اصرارشان پایین بیاید، تعارف بوده است. اگر سطح اصرار آنها بالا برود، باز هم ممکن است تعارف باشد، اما اگر درنهایت بپذیرید، میتوانند خودشان را به خاطر اصرار زیاد سرزنش کنند! اما به آنها یک «راه خروج» بدهید – برای مثال، اگر آنها بیشازحد اصرار کردند، میتوانید بگویید «باشه، پیشنهاد خوبیه، اما بیایید ببینیم فردا صبح چه حس و حالی داریم» و سپس اگر دعوت خود را پس بگیرند، روز بعد احساس بهتری خواهند داشت. (اگر تعارف بوده باشد).
همچنین، هنگامیکه نشان میدهید ممکن است پیشنهاد آنها را بپذیرید، به رفتار یا حالات چهره آنها نگاه کنید. اگر خوشحال به نظر برسند، عالی است. اگر کمی نگران به نظر برسند، احتمالاً تعارف بوده است.
۵) میخواهید برای دوستان خود در هنگام برگشت به شهرتان سوغاتی بخرید و دوستان ایرانی شما را در خرید همراهی میکنند. وقتی زمان خرید فرامیرسد، اصرار دارند که هزینه آن را بپردازند. آیا این تعارف است؟ شاید. اگر بههرحال قصد خرید آن را داشتید، لطفاً خودتان هزینه آن را بپردازید! روی این کار اصرار کنید!
۶) شما در خانه یک ایرانی هستید و چیزی را تحسین میکنید و آنها میگویند «لطفاً آن را بگیرید! این هدیهای از طرف ما است!» آیا این تعارف است؟ شاید. لطفاً بارها و بارها آن را رد کنید و اجازه ندهید آن را به شما بدهند. اگر اصرار دارند، شاید واقعاً بخواهند آن را به شما بدهند. اگر چیز بسیار ارزشمندی است، در هر صورت آن را قبول نکنید. بااینحال، اگر چیز کوچکی است یا چیزی است که بهراحتی میتوان آن را جایگزین کرد و مکرراً اصرار میکنند که آن را بپذیرید، پس از چند بار امتناع ممکن است قبول کردن آن مورد تایید باشد.
۷) شما در خانه یک ایرانی هستید و آنها به شما هدیهای برای یادگاری میدهند (چیزی که بهصراحت آن را تحسین نکردید). آیا این تعارف است؟ احتمالاً نه شاید میخواهند به شما هدیهای بدهند. اگر چیزی است که خودشان انتخاب کردهاند تا به شما بدهند، احتمالاً چیزی است که میتوانند به شما بدهند. بااینحال، برای مؤدب بودن، چند بار آن را رد کنید. پذیرفتن فوری هدیه بیادبانه است.
۸) وقتیکه به میزبان یا دوستان ایرانی خود مقداری شکلات که از شهرتان آوردهاید پیشنهاد میکنید و آنها میگویند «نه». آیا این تعارف است؟ شاید. اصرار کنید که شکلات را بپذیرند! ۳ بار اصرار کنید! یکتکه شکلات بردارید و در دهانشان بگذارید (بله این آخری را به شوخی گفتم، اما این کاری است که ایرانیها با من کردهاند!)؛ اما بهطورکلی، اگر میخواهید چیزی به یک ایرانی پیشنهاد دهید، انتظار داشته باشید که در ابتدا آن را رد کند، حتی اگر بخواهد پیشنهاد شما را بپذیرد – رد نکردن، بیادبانه است؛ بنابراین، باید چندین بار چیزهایی را پیشنهاد دهید و اصرار کنید تا قبل از اینکه پیشنهاد شما را بپذیرند، بدانند منظور شما این است.
ایرانیها نمیتوانند بپذیرند که چیزی تعارف است (گفتن آن برایشان بیشازحد بیادبانه تلقی میشود!)، بنابراین پرسیدن «این تعارف است یا منظورت آن است؟» همیشه پاسخ «نه تعارف نیست» را ایجاد میکند حتی اگر واقعاً باشد. معمولاً تعارف ممکن است آگاهانه نباشد – ارائه هر چیزی که میهمان میخواهد یکی از آداب دیرینه است و ناخودآگاه با این توقع ناخودآگاه انجام میشود که شما از این کار امتناع کنید زیرا ایرانیها این کار را انجام میدهند. اگر چیزی را از آنها بپذیرید که واقعاً قصد ارائه آن را نداشتهاند، احتمالات متعددی وجود دارد که چه اتفاقی میافتد:
۱) بههرحال به شما لطف میکنند، اما مخفیانه از این موضوع ناراضی خواهند بود و ممکن است در مورد شما به دیگران غر بزنند که شما فردی حریص هستید، ۲) بهانهای پیدا میکنند که چرا نمیتوانند کاری را که پیشنهاد کردهاند انجام دهند، یا ۳) از پاسخ دادن به تماسهای تلفنی شما اجتناب میکنند و بهطور کامل از شما دوری میکنند «مانند شبح» چون برای آنها غیرقابلتحمل است که بهصورت چهره به چهره به شما بگویند نمیتوانند کاری را که گفته بودند برای شما انجام دهند. میزبانان آنها را «شبح» کردهاند یا در آخرین لحظه آن را لغو کردهاند، احتمالاً این اتفاق افتاده است… شخصی که میزبان شما است درواقع قصد میزبانی از شما را نداشته است، اما نمیدانسته چگونه خود را از وضعیتی که بر اثر عادت فرهنگی تعارف به آن وارد شده، رهایی بخشد.
سعی کنید منظور ایرانیان را از طریق زبان بدنشان کشف کنید (مثلاً حالات صورت، یا اگر پیشنهادها در هر بار با امتناع کمتری پافشاری میشود) و همچنین با آگاهی از مشکلات موجود در پیشنهاد آنها (مثلاً اگر کسی پیشنهاد کند شما را نیمهشب به فرودگاه IKA برساند)، وقتی میدانید که برای کار باید صبح زود بیدار شود… درحالیکه اگر او بیکار یا آزاد است، بله میتوانید سوار شدن را بپذیرید (پس از چند بار امتناع) اما اگر مقداری برای بنزین بپردازید خوب است زیرا سفر طولانی است… اگرچه این فرصت دیگری برای تعارف است و از پذیرفتن پول بنزین خودداری میکنند، بنابراین اگر فرد پول زیادی ندارد سوار شدن را قبول نکنید زیرا بنزینی که استفاده میکند برای او گران تمام میشود).
سعی کنید معنای واقعی مورد نظر ایرانیان را تفسیر کنید، زیرا آنها در بیان خواستهها و امیال خود غیرمستقیم هستند. اگر در خانه کسی میمانید و یک روز به شما پیشنهاد میکند که خودتان بروید و به گشتوگذار بپردازید، ممکن است نشانهای از این باشد که میخواهند آن روز شما را از خانه خارج کند. آنها خیلی مؤدب هستند که مستقیماً این موضوع را به شما نمیگویند، بنابراین چنین درخواستهایی را بهعنوان پیشنهادهای مؤدبانه مطرح میکنند.
چگونه چیزی که نمیخواهید را رد کنید؟!!
اینیکی از سختترین بخشهای فرهنگ تعارف است – اگر یک ایرانی اصرار داشته باشد که چیزی را به شما بدهد، خیلی سخت است که آن را رد کنید. بخشی از دشواری این است که یک ایرانی آنقدر به تعارف عادت کرده است که نمیداند آیا امتناع شما نشانه واقعی خواستههای شماست یا فقط از روی ادب است (چون مؤدبانه است که دعوت را رد کنید). اگر واقعاً چیزی را نمیخواهید، قاطع باشید و بگویید: «این تعارف نیست، من واقعاً آن را نمیخواهم». دلیل بیاورید (اگر صادقانه باشد، چهبهتر) بهعنوانمثال: «من گیاهخوار هستم، نمیتوانم کباب بخورم» یا «من از قبل پولم را آماده کردهام، اصرار دارم هزینهاش را بدهم» یا «من به آن چیز حساسیت دارم» یا «برای رفتن به کویر وقت ندارم»، «کارهای دیگری برای سفرم برنامهریزی کردهام» یا «قبلاً به یک راهنما پول پرداخت کردهام تا مرا به آنجا ببرد، بسیار سپاسگزارم که پیشنهاد دادید». شما میتوانید از این کارها لذت ببرید. پیدا کردن راههای خلاقانه برای رد پیشنهاد میتواند باعث خنده شخص ارائهدهنده شود و چرخه تعارف را بشکند.
گاهی… باید قبول کنید چون در غیر این صورت بیادبی است. بهعنوانمثال گاهی اوقات نوشیدن چای برای شما مؤدبانهتر است (به شرطی که به چای حساسیت نداشته باشید!) زیرا در غیر این صورت میزبانان شما نسبت به خودشان احساس بدی پیدا میکنند و فکر میکنند که میزبان وحشتناکی هستند. امتناعها نیز باید بهصورت غیرمستقیم انجام شود… بهعنوانمثال اگر پیرزنی که بهسختی میشناسید اصرار دارد که در این هفته برای چای به خانه او بیایید و میدانید که سرتان شلوغ است و نمیخواهید این کار را انجام دهید، نگویید «متأسفم، من خیلی سرم شلوغ است» یا «برنامهریزی کردهام و نمیتوانم ملاقاتی داشته باشم»… این پاسخ مستقیم، هرچند صادقانه است، برای یک ایرانی بیادبانه است. شما باید بگویید: «من دوست دارم ملاقاتی داشته باشیم، اگر بتوانم در این هفته زمانی پیدا کنم، سعی خودم را میکنم»… بعد تنها کاری که میکنید این است که به ملاقات شخص نروید. انجام این کار مؤدبانهتر از این است که مستقیماً به او بگویید این کار امکانپذیر نیست، بهخصوص اگر در مقابل دیگران باشد. درعینحال، توجه داشته باشید که اگر دوباره این زن را ببینید، ممکن است به خاطر عدم ملاقات مورد سرزنش قرار بگیرید… فقط آن را تحمل کنید.
و بالاخره… ایرانیها واقعاً مهماننواز و سخاوتمند هستند. اغلب، واقعاً میخواهند کارهای شگفتانگیزی برای مهمانان خود انجام دهند! و گاهی آنقدر اصرار میکنند که رد پیشنهاد را غیرممکن میکند. یکبار به یک خیاطخانه کوچک رفتم تا کولهپشتیام را وصله کنم. خیاط، پیرمرد ناشنوای نازنینی بود که نهتنها آن را ماهرانه وصله کرد، بلکه مطلقاً از گرفتن پول از من امتناع کرد. من نتوانستم او را مجبور به انجام این کار کنم. او بهنوعی گفت که من اهل آنجا نیستم و نشان داد که من مهمان هستم و هیچ راهی برای گرفتن پول از من وجود ندارد. در این موارد سخاوت را با سپاس و تشکر صمیمانه بپذیرید و شاید در آینده راهی برای جبران مهماننوازی آنها بیابید.
امیدوارم این مطلب به افراد کمک کند تا راه خود را در مسیر فرهنگ مهماننوازی شگفتانگیز، اما پیچیده در ایران طی کنند.
انتهای پیام/
احسنتم خانم دکتر. ماشالله
جای تقدیر و سپاس داره